ايول ل ل ل ...کي بريم جودي جونم؟!!!

شافي کاپ و کافي شاپ هردو يکين! حالا هرکدوم خواستي ببر(کافي شاپ منظورمه هااا) عزيز مهربونم (جودي گلم)...

ببين چجوري دل کوچولوي يه نوگل خندان(خودمو مي گم) رو مي سوزونن....

اونم با چي!!!!!!! کافي شاپ....عيبي نداره خداي منم بزرگه يه بابايي برام ميرسونه... (شکلک گريه شديد)....

کافي شاپ!!!

جودي! من شکر بخورم... اين چه حرفيه؟ با در نظر گرفتن شرايط و به اين خاطر که بعضي ها پا رو دم اين شير آروم و باادب گذاشتن من يه کم عصبي و ناراحت هستم. اگر بي ادبي نسبت به تو کردم از صميم قلب عذرخواهي مي کنم. اصلاً حالا که اينطور شد امشب ميريم شافي کاپ تا از دلت در بيارم. ندا! دلت بسوزه. ما داريم ميريم شافي کاپ.

ندا بابايي ميگه:
تلخه، نميشه گذاشت

ولي من ميذارمش، من به خودشم گفتم توش تلخي نديدم، دقيقا همون چيزيو ديدم که انتظار داشتم، ولي رفتار بابالنگ دراز تلخ شده... نميدوني ندا! کم مونده منو بزنه!!! اينم از بابايي مهربونمون...
:((

سلااام من اومدمممم...
به به بابالنگ دراز شاعرم هستيد که... عالي بود... دستتون درد نکنه...

امااااا.... اون متن خوشگله ..اون متن ادبي (خصوصي) ... همون متني که الان حسه فضولي منو قل قلک ميده... ميشه، امکانش هست، مقدور مي باشد... منم بخونمش(آخيش تونستم بگم)..

پ.ن: من به توصيتون عمل کردم عکس Darkman نگاه نکردم!

من نپرسيدم خودت گفتي يانه باباي بيمعرفت؟!!! بعدم من شکر بخورم بگم بابام دروغ ميگه

وااااااااااااي، اين چيه گذاشتي؟ حالم بد شد! ترخدا هيچکس نبينه! حيف که دموکراسيه اينجا و گرنه نظرتو پاک ميکردم darkman...

Darkman عزيز!!!
دلم ريش ريش شد. اين چه عکسيه گذاشتي بابا! جودي مي ترسه.
خدايا شکرت از اينکه نعمت و سلامتي.

تصويري از يک تصادف وحشتناک. کشته شدن زن باردار در تصادف هولناک. عکس اول عکس دوم

هيشکي که نظر نميده و نمي پرسه بابالنگ دراز اين شعر سروده ي کيه. مال خودته؟ فقط به فکر متن ادبيشون هستند. بذار خودم يه کم قربون خودم برم و به خودم جواب بدم. آره قربونت برم. آره عزيزم. اين شعر سروده ي خودمه.

اين که متن ادبي نيست باباييييييييييييييييييييي
خودت گفتي شيطون؟