• وبلاگ : محض تنوع
  • يادداشت : محض فکر کردن به افکار بابا لنگي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    با اجازتون لينک شديد>
    فقط من هنوز نمي دونم اينجا دقيقا کي مي نويسه! جودي؟! بابا لنگي؟!

    اين جا چرا ديگه به گل نشسته؟بابا يه آپي خطي خبري...اين جودي هم که...بي خيالش...ادعا داره فقط دختره....
    سلام
    فوق العاده بود!
    شکستا اگه بگيم نرسيدن به هدفي که دنبالش بودي، باشه پس وقتي مي گيم شکست خورديم زمانيه که کار تموم شده و زمانش هم گذشته. بر هم نمي گرده ولي شايد بشه از اثراتش تو آينده کم کرد.
    با همه اينا قبول دارم بعضي شکستا فوق العاده سنگينه و بد مي تونه آدما زمين گير کنه.
    آره واقعا بعضيا را نمي شه فراموش کرد، نمي شه.
    + مجتبي 
    باباي جودي(اولا لقبت اين بود) :D بايد بگم حال اين روزاتو ميفهمين چون دقيقا حسش کردم...
    راسي تو اين وبلاگ عجيب جاي اين دختره خاليه(ياسمن رو ميگم)
    پاسخ

    لقب؟!! فک کنم...نه يعني نميدونم...آخه ما آلزايمر دارم يه خوورده...باس برگرديم به نوشته هاي گذشته اما هيچ چيز اتفاقي نيست...ياسمن کم پيدا شده خيلي


    خب ، مثال هاي ورزشي در اين مورد خيلي به درد ميخورن، چون به خود زندگي هم خيلي نزديكن. كه خودت هم مثال زدي.

    مثلا پنج شش سال پيش، يه بازي توي ليگ برتر انگلستان انجام شد كه هنوزم ازش صحبت ميشه و تو سالگردش بعضي شبكه هاي تخصصي فوتبال پخشش ميكنن. بازي اينجوري بوده كه يه تيم توي زمين حريف و توي نيمه ي اول چهارتا گل ميخوره،‌ اما توي نيمه ي دوم با يه بازي حيرت انگيز نتيجه رو پنج_ چهار به نفع خودش برميگردونه.

    خب... از اينكه بگذريم حرف بابا درسته، بعضي شكستها رو نميشه جبران كرد. اما ميشه طوري باخت كه حتي خود آدم هم از اون شكست لذت ببره!

    اين در مورد آدمها و احساسات هم صدق ميكنه.

    پاسخ

    ريــفيق همه شکست ها لذت بخش نيستن ، لذت بخشيه شکست مخصوص مسابقات ورزشي ست و با قانون چِرتِ ((فير پليشون)) مشدي ميخوره...مرسي فرزاد
    + مي نآ 

    ch jaleb mataleboo bhm vasl kardi

    khosheman amad

    adama shayad kamrang bshan vali hich vaght faramoosh nmishan

    mamnoon az hozore sabzet ;)

    پاسخ

    مطالب تو اتفاقات زندگيمون به هم وصل ميشن ، ما نقش چسب رو داريم! ( اه زيادي دارم فلسفه بازي در ميارم! ) کمرنگ ميشن ولي غيب نميشن ، شايد فک کنن شدن ، خودشونو ميزنن به اون راه اما نشدن! مرسي مي نآ
    ايندفعه بايد واقعا زنگو کَند... بعد از سه تا پست و کلي غرغر شنيدن بالاخره چشم جودي به جمال بابالنگي و نوشته هاشون روشن شد!
    نتيجه‌گيريت عالي بود و جمله آخر هم که حرف نداره:
    «بعضي از آدم‌هارو با خاطرات و احساساتشون نميشه فراموش کرد...»
    دلم برات تنگ شده بود بابالنگي
    پاسخ

    بابا لنگي هست ، مواد لازم براي ديدنش فقط دو چشم است!! يه بار ديگه نوشته رو بخون دخترم!