محض گفتن «خواهش میکنم»
سلام به همه
اومدم تهران، ولی فردا دارم میرم شاهرود، پارسال که خدایی سال مسافرت بود، صدای همه دراومده بود دیگه، امسال هم که اینجوری استارت زدم، با دوتا سفر تپل! خدا ختم به خیر کنه ;)
باباجونم چشمک شکلک داره، باید فخر بفروشم بهت؟ که شکلکهارو بلد نیستی و بهجاش فارسی مینویسی؟ ;)
قربون بابایی مهربونم که با کلی زحمت و مشقت بزرگم کرده برم، قابلی نداشت سوغاتیهات، همش مال خودته، اگر میگفتم واسه بقیه هم بذار واسه این بود که ضایع نباشه، فکر نکنی واسه بقیه آوردمااا !!! اونا که مزه یه لواشک شور رو که ساعت 12 شب از یه مغازهی باحال بینراهی با کلی دقت و وسواس، درعین سرعت خریده شده رو نمیفهمن! فقط به فکر خوردن و ایراد گرفتنن، من خودم تهِ انتقادم، ولی یه جاهایی آدم باید محبت طرفو ببینه، زحمت طرفو ببینه، همینو که به یادش بوده رو ببینه نه مزه شوری آلبالو و لواشکو، نه بوی لیلیپوتیه کلوچه رو... :D
ماهم که اِند جنبه، اصلا به دکمه پیرهنمونم حساب نکردیم که از سوغاتیهای به اون توپی ایراد میگیرن :D این پرویی رو از بابالنگ درازم یاد گرفتم، قربون محبتش برم که مستقیم نثارم نمیکنه، قربون غرور مردونهاش برم، قربون زحمتایی که برام کشیده برم وقتی آب دماغم آویزوون بود، وقتی پاهام کِبره بسته بود، وقتی تو خیابونای سیسیل!!! بین آشغالا میچرخیدم!!! (اوضاعم خیلی خراب بوده، خودم نمیدونستم، با مافیا هم یه مدت همکاری داشتم، از باباییم بپرسین) :D
این روزا بابالنگدراز درگیر کتاب سومش و سایت اولین کتابشه، امیدوارم همه چی براش خوب پیش بره تا من برم و برگردم، یکی ندونه فکرمیکنه کجا میخوام برم؟ اونم چندوقته؟ دوروزه!!! (آخه نمیدونید جو دادن چه حالی میده که! از کاه کوه ساختن! یک کلاغو چهل کلاغ کردن، شاید هم با تواناییهای خارقالعادهی جودی بابالنگ درازی صدوچهل کلاغ کردن!!! ایول ظرفیت پیکان! )
خب خیلی پرچونگی کردیم، بریم جمع و جورکنیم دیگه...
دوست محترم و مکرمی که میگفتی وبلاگ بزن! بزن! بزن! بیا اینم وبلاگ! وبلاگ زدیم، جای در وَکردن شعر از خودمون و دپسردگی عاشقانه و دپسردگی سیاسی که این روزا دوزش یکم کشیده پایین، داریم شرح حال روزانه با ته مزه طنز میدیم به خورد خلقاله! یکی بیاد اینجا دلش یتیمی بخواد شما پاسخگویی؟ دلش آشغالای خیابونای سیسیلو بخواد بابالنگ دراز پاسخگوه؟ اگه دلش بابالنگ دراز خواست کدوم مقام قضایی پاسخگو خواهد بود؟!!! آقای پرسه در مه؟ یا برادران دالتون؟!!!
این حمید عسکری هم گند زده با این آلبوم بیرون دادنش، از محسن چاووشی یادبگیر یکم... آلبومش حرف نداره، به قول لعیا موجود دوست داشتنیه تمام عکسهای شمالم : جیگمره منه! جوجه، هنوز مدرسه نمیره، مث این دخترای 25ساله!!! بهم میگفت جیگمر منی، دلبندم ازم ناراحت نشو، میخواستم درسته قورتش بدم، دلم براش تنگ شد! بابالنگ دراز بچه جدید نمیگیری؟! من دلم یه خواهر کوچولو میخواد!!! (اینو از کجاش بیاره بیچاره:D )
تا خواستهها و آرزوهام سر به فلک نزده بریم دیگه
خدانگهداری...
.
.
.
.
.
only برای بابایی:
تریپ جملات پایانییه کارت تبریکه رو حال کردی؟ موقع نوشتنشون خودم از خنده ترکیده بودم؛ برو حالشو ببر...
مراقب خودم هستم، سوغاتی هم یادم نمیره... سعی میکنم تو همه عکسها هم حضور داشته باشم تا نذرم ادا بشه!!!